به نام خدا
زندگی شاید آن لبخندی ست،
که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست،
میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم
ادامه...
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم .
دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند .
چه قدر قیافه این دانشجوش آشناس حس میکنم دیدمش... به نظرت آخر ترم چه جوابی به ما میده . . . فکر کنم الآن همه خوانندگان وبلاگت که نظرات من رو خوندن فکر میکنن ما از اون دانشجوهاییم که درس نمی خونن اما لازمه من توضیح بدم ما از اوناییم که خیلی با عشق و علاقه درس میخونن و این حرفا هم فقط واسه تفریحه...
وای یعنی عالی بود به نظر من یه استاد اینجوریه که به این حالت سوال طرح میکنه و به این حالت پروژه تحویل میگیره و به این حالت صحیح میکنه تازه در بهترین حالت نه مشخصه ما از اون درس خوناییم نیاز به توضیح نیست
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
چه قدر قیافه این دانشجوش آشناس
آخر ترم چه جوابی به ما میده
حس میکنم دیدمش...
به نظرت
.
.
.
فکر کنم الآن همه خوانندگان وبلاگت که نظرات من رو خوندن فکر میکنن ما از اون دانشجوهاییم که درس نمی خونن
اما لازمه من توضیح بدم ما از اوناییم که خیلی با عشق و علاقه درس میخونن و این حرفا هم فقط واسه تفریحه...
وای یعنی عالی بود
یه استاد اینجوریه
که به این حالت
سوال طرح میکنه و به این حالت
پروژه تحویل میگیره و به این حالت
صحیح میکنه تازه در بهترین حالت
به نظر من
نه مشخصه ما از اون درس خوناییم نیاز به توضیح نیست