بیا تو , دم در بده
بیا تو , دم در بده

بیا تو , دم در بده

آشفته بازار

 خدایا

دلم هوای اون روزا رو کرده که پشت پنجره وایمیسادم و از ته دل دعا میکردم کاش فردا برف بیاد و مدرسه ها تعطیل بشه

بزرگترین دغدغه ی فکری و آرزوم همین بود

این روزها ذهنم خیلی آشفته ست ... خیـــــــــلی


بهترین ها


خدایا؛
بضاعت من به قدری است که نمی دانم
در حق آشنایان و دوستانم چه دعایی کنم
اما می دانم که تو از حال آنان آگاهی
پس بهترین ها را برایشان کرم نما...

قصه ما به سر رسید ...

دیروز آخرین روز کارآموزیم بووووووووووووووود*8-> day dreaming (البته یه کم بیشتر رفتم)

 آخـــــــــــــــــــــــی اولش که آدم میخواد بره سخته*:-S worried آخرش که می خواد بیاد بیرون سخته*:-S worried کلا زندگیا سخت شده *:-S worried

یه چند روزیه فقط میرم شرکت تا از مدیر بابت این مدت تشکر کنم که اینقدر سرشون شلوغ بود قسمت نمیشد بالاخره دیروز لیدر منو دیدن میگن مهر نزدیکه نمیخوای بری خریدی چیزی*:D big grin ... گفتم والا من هی میام آقای مدیر رو ببینم (مدیر مدیره.... خود مدیره..... )

گفتن والا منم خودم چندروزه قسمت نمیشه ایشون رو ببینم ولی الان بهشون میگم به شما یه وقت بدن دیگه رفتم تشکر و خداحافظی گفتن دنیای آی تی کوچیکه انشاء الله در آینده همکاری میکنیم ... از همه ی بچه های اونجام خداحافظی کردم حالا گفتن نداره همه هی گفتن بی صداتر از تو ندیده بودیم بری جات خالی میشه*;;) batting eyelashes

ای بابا *: دیگه لیدرم گفتن لیسانس گرفتی اگه دوست داشتی بیا پیش خودمووووووون  *:D big grin

با اونیکی کارآموزم حسابی صمیمی شده بودیم با اینکه مدت کمی باهم بودیم کلی باهم خاطره داریم چقدر خندیدیم دیگه اصلا دلمون نمیومد از هم جدا شیم حالا انشاء الله بازم همدیگه رو میبینیم*>:D< big hug

اینم از کارآموزی مراحل بعدی زندگی ما اومدییییییییییییم *8-> day dreaming

بهترین

آخــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

توی این هفته ای که گذشت عروسی دوتا از دوستام بود

عروسی دوست یه چیز دیگه ست یه حس مخصوص به خودشو داره 

اولش که از در میان اشک میپیچه توی چشمای آدم 

اشک شوقــــــــــــــــــــــــــــه 

خیلی خوب بود خیلی خوش گذشت خیلی خوشحالم

دوستای عزیزم واسه ی هر دوتاتون آرزوی خوشبختی میکنم 

نسرین دوست داشتنی خودم و فاطمه ی عزیزم  بهترین لحظه ها رو کنار همسرتون واستون آرزو میکنم .



تقلب

خاطره ای نقل شده: 

امتحان ریاضی اول ابتدایی اولین تقلب 

من: پیس پیس  

پیس پیس 

سوال فلان عددش چند میشه؟ 

دوستم:۹  

من:۹ چه شکلیه 

دوستم :همون که بالاش نیم دایره داره 

من :سمت چپش یا راستش؟ 

دوستم :چپش 

من: حالا چپ کدوم طرفیه؟

.

.

.

من صحبتی ندارم واقعا *:D big grin


اطلاعیه

از اونجایی که میدونم خیلی خیلی علاقه دارین مطالب منو لایک کنین  لایک گذاشتم اگه روی هر مطلب کلیک کنین تا فقط خودش توی صفحه باشه زیرش گزینه ی لایک داره  گفتم که گفته باشم 

البته دوست دارم واسه قسمت نظرات لایک بذارم تا اگر خواستین نظرات همدیگه رو لایک کنین 

دیگه چه خبر خودتون خوبید؟ انشاء الله که هستید 

F1

خاطره ای نقل شده:

یه خانومه که خیلی هم با افاده حرف میزد از ما یه سوال پرسید و ما در جواب گفتیم شما مرحمت کن Alt رو با F1 بزن یه پنجره میاد بالا.
گفت نیومد. حالا از ما اصرار که میاد از اون انکار که نمیاد.
در آخر کاشف به عمل اومد که خانوم Alt رو با F و 1 سه تایی با هم میزده ... :|
ای خدااااااااااااااااااا !!!!!!!!
*:D big grin

خصوصی

جالبه یه چند وقتیه گوشیم خراب شده یعنی فکر کنم فروردین بود دادمش بابام که واسه تعمیر ببرش تعمیرگاه که هنوز نبرده 

امروز فهمیدم تمام یادداشت های توی گوشیمم خونده.

یه چیزی میخوام بگم نگم روی دلم میمونه

پدر و مادرها یه کوچولو برای بچه هاتون حریم خصوصی قائل باشین

شاید بهترش اینه اونقدر با بچه هامون رفیق باشیم که حریم خصوصیشون خودمون باشیم

ولی هرکسی نیاز به یه کم حریم خصوصی خصوصی خصوصی داره 


سخت

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.