به نام خدا
زندگی شاید آن لبخندی ست،
که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست،
میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم
ادامه...
تا ترم قبل مینوشتم چون مغز نداشتم ولی این ترم با راهنماییهای خانوم تو آسانسور شروع کردم به صبحونه خوردن و فهمیدم نباید جزوه بنویسم و یهو از گلنوش میگیرم من همه ی این موفقیت هام رو مدیون اون خانومم که راه زندگیو بهم نشون داد اگه اون خانوم سر راه من قرار نمیگرفت کل عید رو باید جزوه پاک نویس میکردم
خوبه حالا راهنمایی هاش رو تو تاثیر گذاشت مثل اینکه من تو عمرم صبحونه نخوردم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
اینم یه جورشه

خوبه پس راحتین
البته ما که از اوناییم که عقب نمیفتیم
ولی اگرم عقب بیفتم یادم نمیاد تاحالا گفته باشم پاک نکن
آخی الهی آدمو یاد خانوم دکتر میندازه
به خصوص اون خنده ی آخرش
آره
یه دفعه بود بچه ها گفتن پاک نکن نصفشو پاک کرده بود بعد میگفت چرا زودتر نگفتین هی بقیشم پاک میکرد یاد اون افتادم
آخرشم مهسا تو دفترش مینویسه *از گلنوش بگیرم*
آره دیگه گلنوشم خودش نصفه نوشته
خوبه تو ۳۰ کیلو مغز داری میدونی ننویسی بهتره
تا ترم قبل مینوشتم چون مغز نداشتم
ولی این ترم با راهنماییهای خانوم تو آسانسور شروع کردم به صبحونه خوردن و فهمیدم نباید جزوه بنویسم و یهو از گلنوش میگیرم
من همه ی این موفقیت هام رو مدیون اون خانومم که راه زندگیو بهم نشون داد
اگه اون خانوم سر راه من قرار نمیگرفت کل عید رو باید جزوه پاک نویس میکردم
خوبه حالا راهنمایی هاش رو تو تاثیر گذاشت
مثل اینکه من تو عمرم صبحونه نخوردم