لنگه های چوبی درب حیاطمان گرچه کهنه اند
و جیرجیر می کنند ولی خوش به حالشان که
لنگه ی همند...
مرحوم حسین پناهی
وقت داشتی بیا پیشم
چشم اومدم
نزدیکترین حالتش میشه آفرینش! ضد سینماست
آها ممنون
تصور ِ اینکه به لنگه های کهنه در هم غبطه بخورم عذاب آوره.عزیزم باز هم ممنون بخاطر این نوشته های دلنشین
نه چرا غبطه بخوری ایشالا توام یه لنگه ی خوب واسه خودت پیدا میکنی ولی عجب نوشته هایی دارهخواهش میکنم شرمنده نفرمایید
چه لنگه ی همند بد رنگی خدا بیامرزدش با این جمله هاش
آخی جمله هاش قشنگه که حالا من لنگه ی بد رنگ گذاشتم خورد تو ذوقت یه چی دیگه ست
وقت داشتی بیا پیشم
چشم اومدم
نزدیکترین حالتش میشه آفرینش! ضد سینماست
آها ممنون
تصور ِ اینکه به لنگه های کهنه در هم غبطه بخورم عذاب آوره.
عزیزم باز هم ممنون بخاطر این نوشته های دلنشین
نه چرا غبطه بخوری ایشالا توام یه لنگه ی خوب واسه خودت پیدا میکنی
ولی عجب نوشته هایی داره

خواهش میکنم شرمنده نفرمایید
چه لنگه ی همند بد رنگی

خدا بیامرزدش با این جمله هاش
آخی جمله هاش قشنگه که حالا من لنگه ی بد رنگ گذاشتم خورد تو ذوقت یه چی دیگه ست