ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک میکنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند
واندکی سکوت......
"حسین پناهی"
سلام عزیزه دلم...ممنون از نظرت...ببخش دیر اومدم جوابتو بدم...
منم دلم خیلی براتون تنگ شده...
به به سلاااااااااااااام هانی جونم خوبی
خواهش عزیزم دیگه همدیگرو دیدیم چشممون روشن شد
تا حالا نوشته های مرحوم پناهی نشنیده بودم بعضی هاشون قشنگند. ممنون
آره نوشته هاش رو خیلی دوست دارم
خواهش میکنم
بی بهانه! بی خواسته! بی نظر!
تمام ِ من این می شود کم کم!!!
کم کم ، اندکی سکوت !!!
ممنون قشنگ بود
خداوند مورد آمرزش قرار دهد خسرو شکیبایی را...
عاشق این دیالوگ فیلم اتوبوس شب هستم: زنده یاد خسرو شکیبایی:پسر تو چند سالته؟؟ مهرداد صدیقیان:پارسال 16 سالم بود بچه بودم 2روز بعد بابام مرد بازم ۱۶ سالم بود اما دیگه بچه نبودم !
خدا رحمتشون کنه ندیدم فیلمو دیالوگ قشنگی بود