-
وصیت نامه (نوشته های دلنشین)
چهارشنبه 23 فروردین 1391 18:33
وصیت نامه مرحوم حسین پناهی رو خوندین . فوق العاده ست . چقدر نوشته هاش دل نشین و دوست داشتنیه .... روحش شاد... متن وصیت نامه: قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم. بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید. به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن...
-
حساسیت (نقاشی ها)
چهارشنبه 23 فروردین 1391 18:22
دقت کردین وقتی روی بعضی کارا حساس میشیم و میخوایم درست انجامشون بدیم واسه همین توی انجام دادنشون کلی دقت میکنیم که مشکلی پیش نیاد ولی آخرش... چندتا از اون نقاشی ها مرتبط با این موضوع گذاشتم دوست داشتین ببینینشون... مرسی از مهسا جونم که این نقاشی هارو واسم فرستاد نقاشی کارای خودشم تو کلاس واسم فرستاده...!
-
درد!! (متفرقه)
سهشنبه 22 فروردین 1391 21:59
این روزهـــا تمام دردمـ این است که نمی فهمم دردمـ چیســـت!!
-
غذا (نقاشی ها)
سهشنبه 22 فروردین 1391 21:58
آدم تو خونه چقدر راحته !!!
-
دعوا!(داستان کوتاه)
سهشنبه 22 فروردین 1391 12:39
پسر جوان پیرمرد را به دیوار چسبانده بود و ناسزا میگفت. پیرمرد تقلا میکرد تا خودش را از دستان پسر رها کند. چند رهگذر کنار پیادهرو ایستاده بودند و تماشا میکردند. مردی تنومند جلو رفت. آنها را جدا کرد، یقه پسر را گرفت و با عصبانیت فریاد زد: «خجالت بکش سن پدرتو داره». پیرمرد که چشمهایش پر از اشک بود با صدایی لرزان...
-
پراید(طنز)
سهشنبه 22 فروردین 1391 12:38
اونقدری که پراید جون ایرانی ها رو گرفت اسکندر مقدونی نتونست بگیره !
-
یک روز برفی (متفرقه)
دوشنبه 21 فروردین 1391 21:39
برف می بارد.. عابر از ترس زمین خوردن گام هایش را آرام بر می دارد... راننده اتومبیل آهسته می رود... و پسرک همسایه،خوشحال از تعطیلی مدرسه تند و تند گام بر میدارد... یه صبح برفی روی پنجره بخار گرفته،آروم می نویسم: " سلام آسمون "
-
سوپرمارکت (نقاشی ها)
دوشنبه 21 فروردین 1391 17:29
-
دلم...(نوشته های دلنشین)
دوشنبه 21 فروردین 1391 17:11
آری … دلم ! ، گلم ! حرمت نگه دار کاین اشکها خون بهای عمر رفته من است سرگذشت کسی که هیچ کس نبود و همیشه گریه میکرد بی مجال اندیشه به بغضهایش تا کی مرا گریه کند تا کی و به کدام مرام بمیرد آری … دلم ! ، گلم ورق بزن مرا و به افتاب فردا بیاندیش که برای تو طلوع میکند با سلام و عطر آویشن و رسالت من این خواهد بود تا دو استکان...
-
آنه (خاطراتی)
یکشنبه 20 فروردین 1391 22:06
آ نه ! تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت وقتی روشنی چشمهایت در پشت پرده های مه آلود اندوه، پنهان بود . با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیت از تنهایی معصومانه دستهایت . آیا میدانی که در هجوم درد ها و غم هایت و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیت حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود . آنه ! اکنون آمده ام تا دستهایت را...
-
عطسه (نقاشی ها)
یکشنبه 20 فروردین 1391 10:18
-
پنکه (خاطراتی)
یکشنبه 20 فروردین 1391 10:06
یادتونه بچه که بودیم جلو پنکه وایمیسادیم میگفتیم آآآآآآآآ اووووووووووو و...... صدامون یه جوری می شد...
-
عذرخواهی (جملات بزرگان)
یکشنبه 20 فروردین 1391 10:06
معذرت خواهی همیشه به این معنا نیست که تو اشتباه کردی و حق با یکی دیگه است. معذرت خواهی یعنی اون رابطه بیشتر از غرورت برات ارزش داره. >>با تشکر فراوان از زهرا جوووووونم<<
-
ساعت (نقاشی ها)
شنبه 19 فروردین 1391 00:19
-
بی دردسر! (نوشته های دلنشین)
شنبه 19 فروردین 1391 00:19
چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان نه به دستی ظرفی را چرک میکنند نه به حرفی دلی را آلوده تنها به شمعی قانعند واندکی سکوت...... "حسین پناهی"
-
شارژ (نقاشی ها)
جمعه 18 فروردین 1391 14:55
خوب منم یکی از اون نقاشی ها درست کردم البته خیلی ساده ست ولی خوب... امروز داداشم رفت واسه خودش و من شارژ بخره مال منو داد به خودم و مال خودشو وارد کرد .من گذاشتمش رو زمین یه دقیقه رفتم و برگشتم شروع کردم به وارد کردن شارژ ... دیدین که چقدرم طولانیه چشم آدم در میاد تا کامل واردش کنه بقیشم از تو نقاشی ببینید... نامرد...
-
من (جملات بزرگان)
جمعه 18 فروردین 1391 10:27
مرا کسی نساخت خدا ساخت نه آنچنان که کسی می خواست که من کسی نداشتم کسم خدا بود کس بی کسان او بود که مرا ساخت آن چنان که خودش خواست نه از من پرسید و نه از آن من دیگرم من یک گل بی صاحب بودم مرا از روح خود درآن دمید و برروی خاک و در زیر آفتاب تنها رهایم کرد ” مرا به خودم واگذاشت “ دکتر علی شریعتی
-
ریاضی (نقاشی ها)
جمعه 18 فروردین 1391 10:25
-
خدا (نوشته های دلنشین)
جمعه 18 فروردین 1391 10:25
تو را به آرزویت می رساند خدایی که به خاطر خندیدن گلی آسمان را می گریاند.
-
فاصله (متفرقه)
پنجشنبه 17 فروردین 1391 16:26
چه خوش خیال است فاصـــــــــــــــــــلـه را میگویم به خیالش تو را از من دور کرده !!
-
دانلود (نقاشی ها)
پنجشنبه 17 فروردین 1391 13:09
دقت کردین یه چیزی رو میذاریم واسه دانلود بعد از یه مدت بر میگردیم انتظار داریم دانلود تموم شده باشه ولی میبینیم ای دل غافـــــــــــــــــــل....
-
بفرمایید (نقاشی ها)
پنجشنبه 17 فروردین 1391 12:53
البته من از اوناش نیستما در اصل او در حال تعارف خوراکی... خوب شمام که اینجوری نیستین پس میشه... اووووم... نیست در جهان موقع تعارف خوراکی
-
عشق (جملات بزرگان)
پنجشنبه 17 فروردین 1391 12:53
عشق مثل آبه، می تونی تو دستات قایمش کنی ولی یه روز دستاتو باز می کنی می بینی همش چکیده بی اینکه بفهمی دستت پر ازخاطرست. شکسپیر
-
جزوه یا دفتر خاطرات!!(خاطراتی)
چهارشنبه 16 فروردین 1391 22:15
یه دوست داریم تو دانشگاه یعنی واقعا نمیبینش یه سوژه بزرگ زندگیتون از دستتون رفته... شیطون با نمک دوست داشتنی با ۳۰ کیلو مغز و مقدار ناچیزی بقیه که این مقدار به صفر میل میکنه... یعنی تو کلاس جزوه نمینویسه میشینه بین دو نفر که جزوه مینویسن که در اکثر موارد یکیش منم و شروع میکنه به نقاشی کشیدن و خاطره نوشتن رو دست ما و...
-
بریدگی (نقاشی ها)
چهارشنبه 16 فروردین 1391 15:46
-
بزرگ (متفرقه)
چهارشنبه 16 فروردین 1391 15:45
پسرک گرسنه اش است، به طرف یخچال می رود، در یخچال را باز می کند... عرق شرم بر پیشانی پدر می نشیند پسرک این را می داند، دست می برد بطری آب را بر می دارد کمی آب در لیوان می ریزد... صدایش را بلند می کند ، " چقدر تشنه ام بودم " پدر این را می داند پسر کوچولویش چقدر بزرگ شده است.
-
هفت سین (من و شما)
سهشنبه 15 فروردین 1391 21:25
خوب دوستای خوبم من اینجا هرچی خواهش کردم عکس هفت سیناتونو بفرستین کسی مارو تحویل نگرفت به جز سیما جون منم عکس هفت سین سیما جون و خودم و فک و فامیلو گذاشتم که اینجا خالی نمونه چه کنیم دیگه!!! اینم از سفره هفت سین سیما خانوم که لطف کرد و به عنوان اولین نفر (و البته آخرین نفر!!! ) واسم عکس هفت سینشون رو فرستاد. مرسی سیما...
-
کجا کجا؟؟ (نقاشی ها)
سهشنبه 15 فروردین 1391 15:47
البته تو خونه ی ما کاملا برعکسه!! حالا خوبه مامانه سوال میکنه میذاره بره ما که با پاسخ گویی این سوالا به بابا بازم نمیتونیم بریم!!!
-
چشم (سرگرمی)
سهشنبه 15 فروردین 1391 11:56
چشمای گربه رو از اینتو پیدا کنین! هرکی تونست تو قسمت نظرات بگه ... خیلی راحته...
-
گل ها (نوشته های دلنشین)
سهشنبه 15 فروردین 1391 11:56
پدرم می گوید:کتاب! ومادرم می گوید:دعا! ومن خوب می دانم که زیباترین تعریف خدارا فقط می توان از زبانِ گُل ها شنید..... مرحوم حسین پناهی