18 دی اولین امتحان بود و میدونید که اولین امتحانام همیشه عمومیه
نصف شب که من داشتم از معده درد میمردم دیگه به زور رفتم سر جلسه
البته قرص خوردم تا رسیدم دانشگاه یه کم بهتر شدم خداروشکر
امتحان تاریخ تحلیلی صدر اسلام
واقعا نمیدونم هدف اینهمه خوندن و فراموشی چیه
من همه ی عمومیامو حتی 20 میشم ولی دریغ از اینکه یک کلمش یادم بمونه
حتی یک ساعت بعد از امتحان
خلاصه رفتیم نشستیم سر جلسه صندلی هاهم شماره داشت
یه ذره که از امتحان گذشت دیدم یکی از بچه ها جاش کنار من بوده
رفته ته نشسته.... چشمتون روز بد نبینه اومدن کنار من همانا و صدای پچ پچ همان
خانوم هندزفری تو گوشش بود داشت سوالا رو میخوند که بهش جواب بدن بنویسه
کلا فکر کنم تو کل امتحان هم درگیر خوندن سوالا بود ما که کتاب رو خوندیم
بهمون بگن پیدا کن باید فکر کنیم، دیگه چه برسه یه نفر که اصلا ندونه چی به چیه
هی اینم اون وسطا به طرف فحش میداد
اونوقت من میگم باید صندلی رو کرد تو حلق بعضیا شما بگین نه
یعنی گند زد به تمرکز ما
مراقب رو نگاه کردم ببینم اصلا نمیفهمه دیدم نه کلا تو باغ نیست....
خلاصه این تا آخر امتحان مشغول بود تازه به من اشاره میکنه میگه جای خالی هارو بهم بگو
اینم از بساط امتحانای ما
این روزها هم که روزهای درس و امتحانه فکر کنم حدود دی و بهمن و خرداد و تیر که میشه یه سری دعاهای روتین میره اون بالا
خدایا غلط کردم از ترم دیگه وایندفعه بگذره دیگه قول میدم و فلان و .... البته ما که از اوناش نیستیم تو بازدید کننده ها هم که نداریم فقط از دور دست ها شنیدییییییییییییم
امیدوارم همتون تو امتحانا، کار ، و از همه مهمتر زندگیتون موفق باشین
خب خب وارد سال 2013 میلادی شدیم یه ایمیل قشنگ سیما جون واسم فرستادن(ممنونم سیما جون) ازش استفاده میکنم واسه ی تبریک سال نو میلادی
wish in 2013 God gives you 12 month of happiness. 52 weeks of fun. 365 days success.8760 hours good Health. 52600 minutes good Luck.3153600 seconds of Joy
...
and that's All
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
هر چقدر هم قوی باشی گاهی اوقات کم میاری...!؟
ولی بازم باید تکیه گاه اونایی که دوستشون داری باشی
مراقب باش!!!
دست روزگار هلت میده ...
ولی قرار نیست تو بیفتی ...
اگر بی تاب نباشی و خودت را به آسمان گره زده باشی اوج میگیری ...
به همین سادگی ...
یه بارم اومدم خودمو واسه مامانم لوس کنم
بهش گفتم مامان اگه من بمیرم چیکار میکنی؟
گفت مرگ بگیری مردشور برده الهی به تیر غیب گرفتار بشی سرت به سنگ لحد بخوره ...
لال شی ایشالا آخه این چه حرفیه؟! :|
داشتم عزرائیلو میدیدم خداوکیلی...
*ممنون از سیما جون*
فــهــمــیــدن !
امشب، طولانی ترین شب سال ، کنار بزرگترها ، خانواده و کسانی که دوستشون دارید
بهتون خوش بگذره
یلداتون مبارک
آخیییییییییییییییی خدایا شکرت این دو روزه چقدر قشنگه... عجب هوایی
دیروز هوا بارونی بود و امروز برفی
چترم نداشتم دیروز که حدود 5 یا 6 بار خیس شدم و خشک شدم, خیس شدم خشک شدم ...
فکر کنم اینقدر منقبض منبسط شدم سایزم تغییر کرد
امروزم سر بالایی مسیر دانشگاه رو که میرفتم زمین لیز لیز پر از برف
برفه گلوله میشد زیر کفشم اولش مثل کفش پاشنه بلند و بعدشم کفش لژ دار
کوچیک تر که بودیم همیشه ذوق و شوقی داشتیم واسه ی برف باریدن و تعطیلی مدارس
و آدم برفی درست کردن با دوستان
روزگار همتون خوش
بعدا نوشت:اینم یه عکس از کوه ها که روشون برف نشسته از پنجره ی دانشگاه
یه عمره داریم میریم سینما هنوز نفهمیدیم دسته ی صندلی مال خودمونه یا بغل دستیمون
ماهی ها از تلاطم دریا به خدا شکایت بردند...
و چون دریا آرام شد خود را اسیر تور صیادان یافتند.
تلاطم های زندگی حکمتی از جهان هستی است...
پس از خدا بخواهیم دلمان آرام باشد نه اطرافمان.
*با تشکر از فرزانه جون*
ساده ی ساده ...
از دست می روند ..!
همه ی آن چیز ها که .....
سخت سخت ... به دست آمدند !