بیا تو , دم در بده
بیا تو , دم در بده

بیا تو , دم در بده

یک خاطره! (خاطراتی)

 آخی این لیوانارو یادتونه. ابتدایی که بودم از اینا داشتم هیچی توش نمیموند! 

زنگ تفریحم که میخورد مامورای آب خوری دیگه نمیذاشتن آب بخوریم  

وای چقدر مارو حرص میدادن

 

نظرات 2 + ارسال نظر
پروفسور شنبه 20 اسفند 1390 ساعت 20:46 http://25farary.blogsky.com

آره، منم داشتم. یادش به خیر!


کلی خاطراتیه
ولی الان دیگه ندارم کاش داشتمش

گلی سه‌شنبه 23 اسفند 1390 ساعت 00:37 http://www.vooroojak.blogsky.com

خاله اینا هنوزم هستا اگه انقدر ناراحتی یکیشو واسه ت بخرم
آخی یادش به خیر مامورای آب خوری نمیذاشتن با دست آب بخوریم منم آب میزدم به صورتم میگفتم می خوام صورتم رو بشورم و آب می خوردم...ماموره هم زل میزد تو صورتم تا آب می خوردم داد میزد اااااااا آب خوردی...آب خوردی
.
.
.
یه اعتراف بکنم
من هیچ وقت مامور آبخوری نمیشدم اما بعضی وقتا خودمو مامور جا میزدم نمی داشتم بچه ها آب بخورن
.
.
انقده مزه میداد

بخر حالا تو اون کیف پولمو بخر یکی از اینام بذار توش نه همون کیفو بده
نیاز به اعتراف نبود قابل حدس بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد