بیا تو , دم در بده

بی آر تی! (خاطراتی)

جاتون خالی پس از مدت ها تو بی آر تی یه صندلی خالی پیدا کردم نشستم

پنج دقیقه بعد دیدم یه پسره از تو مردونه یه متر دستشو دراز کرده با کیف پولش

اشاره میکنه خانووووم خانوووم.....

گفتم حالا ببینم چی شده برگشتم زل زده تو چشای من نگاه میکنه میگه

برو اونور بشین دوست دختر من بشینه اینجا ..... ای زندگی

حالا هی هر روز برو تو بیآر تی از در و پنجره آویزون شو کیه که دلش بسوزه

حالا نه نسوزه یه کم ناراحت شه

گلنوش دوشنبه 22 اسفند 1390 ساعت 21:42

نظرات 5 + ارسال نظر

گلی دوشنبه 22 اسفند 1390 ساعت 22:54 http://www.vooroojak.blogsky.com

وااااااااااا
تو که پا نشدی بری؟؟؟
اگه رفته باشی که دیگه خاله م نیستی
وای وای یه بار باهات نبودماا ببین
کلی باهات کار کردم تا یاد گرفتی به محض این که یه پیرزن با میانگین سنی ۳۰ سال اومد تو اتوبوس مثل فنر از رو صندلی نپری پایین جاتو تعارف کنی حالا رفته واسه دوست دختر مردم جا باز میکنه!!
واااااااا
خاک تو سرش....
اه اه اهچه لوس بودن
ایییییییییی
آخه چرا از اینا واسه من تعریف میکنی اعصابم به هم بریزه
من برم یه کم کلیپ های درسی گوش بدم اعصابم آروم شه

نههههههههههه پا نشدم
البته چون دختره گفت نمیشینم وگرنه من از اونا بودم که پا میشدم البته میگفت برو صندلی بقلی نه اینکه پاشم وایسم
حالا فعلا خالتم تا قسمت چی باشه
کلیپ ستوده دیگه
از این کلیپایی ببین که توش آدم داره حقیقیه نه از اونا که صفحه کامپیوتره مجازیه(برعکس نوشت)

شوهرجان دوشنبه 22 اسفند 1390 ساعت 23:16 http://pws.blogsky.com

ای زندگی ....

هانیه سه‌شنبه 23 اسفند 1390 ساعت 23:08 http://solongwar.persianblog.ir

واقعا؟
مردم چقد پررو شدنااااااااااااااااااااا!!! بی ادبی هم حدی داره
تو رو مظلوم گیر آوردن نوه گلم!!!هی میگم رو نده! گوش نمی کنی کههههههههههه

میبینی مامان بزرگ هیییییییییییی

حدیث پنج‌شنبه 25 اسفند 1390 ساعت 00:11

شکلک بعد ای زندگی چه باحاله
مردم دیگه به کجاها رسیدن واقعا

گویای احوالات منه
من این شکلکارو خیلی دوست دارم قیافه آدمو خوب توصیف میکنه
میبینی حدیث جون خاطرات اتوبوسه دیگه

مهسا پنج‌شنبه 25 اسفند 1390 ساعت 11:23

یه شعری هست که می گه غصه نخور کرگدن، توام یه روز میپری!!!
توام غصه نخور دخترم یه روز یکی تو بی آر تی میگه خانوم پا شو گلنوش من بشینه بعد اون پا میشه و تو میشینی و به ۳ ثانیه نمیکشه که جاتو میدی به یه پیرزن!!!!
خب تو که عرضه ی نشستن نداری چرا میشینی؟؟؟ میذاشتی همون دختر بیچاره بشینه دیگه!!!
حالا امتحانی یه روز با بابا عباست میفرستمت بی آر تی اون برات جا جور کنه ببینم چیکار می کنی
فقط حواست باشه اگه جاتو بدی به کس دیگه ، همونجا با کمربند سیاه و کبودت می کنه

وای من شمارو نداشتم چی کار میکردم ماشالا یکی از یکی نمک تر
آخی راست میگی
صندلی خالی بود میخواست کنار مردونه باشه داشتن بحث فلسفی میکردن دختره خودش ننشست
همون دست و پا بزنم از پنجره آویزون شم بهتره تا عباس بیاد جا واسم باز کنه