بیا تو , دم در بده
بیا تو , دم در بده

بیا تو , دم در بده

تنها (جملات بزرگان)

وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم  

وقتی که دیگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم  

وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من او را  

دوست داشتم وقتی که او تمام کرد من شروع کردم 

 وقتی که او تمام شد من آغاز کردم  چه سخت است 

 تنها متولد شدن مثل تنها زندگی کردن است مثل تنها مردن .  

                                                           دکتر علی شریعتی

نظرات 4 + ارسال نظر
گلی دوشنبه 7 فروردین 1391 ساعت 18:53

وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم

وقتی که دیگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم

وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم
(این قسمت به من مربوط نمیشه...)
وقتی که او تمام کرد من شروع کردم
(بی ادب خودت(منظورم دکتره) تمام کردیاین قسمت هم به من مربوط نمیشه)
وقتی که او تمام شد من آغاز کردم
(مگه فیلمه که تموم شه...بی ادب)
چه سخت است تنها متولد شدن مثل تنها زندگی کردن است مثل تنها مردن .
(خوب من چون یه قلو بودم تنها متولد شدم
بعدشم که بچه م رفت و دارم تنها زندگی میکنم
اما قرار شده با خاله م از رو پل بپریم و خود کشی کنیم واسه همین شاید تنها نمردم!!!)


وای یاداون خودکشیه افتادم یادش بخیر الانم باید بریم رو پل چون تو عید هیچ کار مفیدی نکردم
این ترم از قبلیه بدتره
بله بله تو یه تحلیل گر میشی با این تفسیرات
الان چه حسی داری یه صفحه نظر دادی من ۴ خط جواب
میدونم دیگه خالت نیستم

مهسا سه‌شنبه 8 فروردین 1391 ساعت 22:07

اااا؟ منم میام رو پل
منم نمیخوام تنها بمیرم! تو عیدم هیچ کاری نکردم
شرایطشو دارم؟؟؟؟؟ منم میبرین؟

بیا خانوادگی میپریم بهترم هست
حالا قضیه شو بعدا واست میگم

مهسا چهارشنبه 9 فروردین 1391 ساعت 13:24

میدونم جریانشو
همون دختر پسره دیگه؟
(از اونجایی که خانوادگی حافظه مون خوبه(!!!!!) و یادمون میمونه که بعدا برام تعریف کنی، بهتره همین الان بگی)
راستی یه داداش جدید واست پیدا کردم!! بنیامین بهادری
در ملا عام هم میگم که کسی بالا نکشدش!!
پ.ن: آهنگ رادیوشو گوش کن خیلی خوبه

آخ جون فقط داداش نداشتم که داداش دار شدم
دیگه میدونی چیو بگم

مهسا پنج‌شنبه 10 فروردین 1391 ساعت 12:38

داداش که داشتی! مثلا مایکل و لینکلن تو فرار از زندان(تازه زن هم داشتن، ساینا و سارا، بچه هم داشتن مایکل کوچولو و فاطمه)
شین گون و یول گون تو روزگار شاهزاده
شین وو تو تو زیبایی
علی تو مهرپویان(!!!!)
.
.
.
بازم بگم؟؟؟؟؟
آخه آدم داداشاشو فراموش میکنه؟؟؟

ای وااااااااااااااای
نصف عمرم بر فنا رفت چقدر داداش داشتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد