بیا تو , دم در بده
بیا تو , دم در بده

بیا تو , دم در بده

بی دردسر! (نوشته های دلنشین)

چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان

نه به دستی ظرفی را چرک میکنند

نه به حرفی دلی را آلوده

تنها به شمعی قانعند

واندکی سکوت......

"حسین پناهی" 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
هانیه شنبه 19 فروردین 1391 ساعت 14:39 http://www.minuteswithlove.blogfa.com

سلام عزیزه دلم...ممنون از نظرت...ببخش دیر اومدم جوابتو بدم...
منم دلم خیلی براتون تنگ شده...

به به سلاااااااااااااام هانی جونم خوبی
خواهش عزیزم دیگه همدیگرو دیدیم چشممون روشن شد

سارا شنبه 19 فروردین 1391 ساعت 23:16

تا حالا نوشته های مرحوم پناهی نشنیده بودم بعضی هاشون قشنگند. ممنون

آره نوشته هاش رو خیلی دوست دارم
خواهش میکنم

شوهرجان سه‌شنبه 22 فروردین 1391 ساعت 16:06 http://pws.blogsky.com

بی بهانه! بی خواسته! بی نظر!

تمام ِ من این می شود کم کم!!!

کم کم ، اندکی سکوت !!!

ممنون قشنگ بود

شوهرجان دوشنبه 28 فروردین 1391 ساعت 17:33 http://pws.blogsky.com

خداوند مورد آمرزش قرار دهد خسرو شکیبایی را...
عاشق این دیالوگ فیلم اتوبوس شب هستم: زنده یاد خسرو شکیبایی:پسر تو چند سالته؟؟ مهرداد صدیقیان:پارسال 16 سالم بود بچه بودم 2روز بعد بابام مرد بازم ۱۶ سالم بود اما دیگه بچه نبودم !

خدا رحمتشون کنه ندیدم فیلمو دیالوگ قشنگی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد