بیا تو , دم در بده
بیا تو , دم در بده

بیا تو , دم در بده

بی نهایت (متفرقه)

بعضـی ها را هرچه قدر بـخوانی ... خسته نمیشوی !  

بعضـی ها را هرچه قدر گوش دهی ... عادت نمیشوند !  

بعضـی ها هرچه تکرار شوند ... باز بیکرانند و دست نـخورده !  

دیده ای ؟ شنیده ای ؟  

بعضـــی ها بی نهایتـــ........................................ اند   

  

 

 

نظرات 7 + ارسال نظر
مهسا... جمعه 1 اردیبهشت 1391 ساعت 14:49

مثلا عباس که هرچقدر پشت سرش چرت و پرت بگیم بازم تمومی نداره!!! لامصب بیکران بیکرانهاست!!!!
وای دخترم فک نمیکردم انقد به فکرش باشی و دوستش داشته باشی!!!
اشک تو چشمام حلقه زده(اشک شوق!!!)
.
.
.
.
.
قیافه ی گلنوش: (واحسرتا!! کاش زیر این پست هم مینوشتم تقدیم به مادرم)

یه ترم اومد واسه یه عمر ما خاطره سازی کرد و رفت

نه اشتباه نکن قیافه من
من کلا آدم خوشحالی هستم در هر صورت
آره خیلی دوسش دارم.... اینو میگم....
اصلا ایندفعه تقدیم به خودم

گلی شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 03:00 http://www.vooroojak.blogsky.com

آخی...الهی
چرا از این چیزا میگی که آدم سردش میشه
.
.
.
ای جانم
مامان قربون این بعضیا بره


یه مدت از این چیزا نمیگفتی شک کرده بودم خیالم راحت شد
منم دارم یخ میزنم چقدر سرده

فرزانه شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 14:03

شوهرجان شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 15:05 http://pws.blogsky.com

ببخشید آخرش این پست به کی تقدیم شد؟ مادر یا عباس آقا؟!!!

ولی کل از این جمله خیلی خوشم اومد : "لامصب بیکران بیکرانهاست" که ما بهش میگیم : "اندشه..."

نه اون از یه جهات دیگه بیکران بی کران هاست
این پستم تقدیم به خودم کردم کسی دم در وای نسه منتظر تقدیم

سارا... شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 20:32

...


خوبی سارا جونم

گلی شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 23:37 http://www.vooroojak.blogsky.com

مطمئنی با منی که گفتی چند وقته از این چیزا نگفتم
احتمالا گفتم و تو متوجه منظورم نشدی...
آخه دوتا چیز هست که من تا ننویسم اصلا نمی تونم دکمه ی ارسال رو بزنم...
یکی این که دیگه خاله م نیستی....
یکی هم این که درباره ی یه کیایی یه چیزایی بگم
.
.
.
.

این هم واسه مهسا...

.
.
.
لطفا زین پس از شکلک جایگزیناستفاده کن که سوء تفاهم پیش نیاد
.
.
.
یه بار با هم مرور می کنیم:


...جدیدا اینجوری شده:...چند وقت دیگه با ماها نشست و برخاست کنه اینجوری هم میشه

یا همون
یا همون
سه شنبه ۸ تا ۱۱
...


نه فکر کنم این چند وقت به جای اینکه بدرباره یه کیایی یه چیزایی بگی ۲ بار ۲بار میگفتی دیگه خالم نیستی البته یه مدت کلا نبودی

اونام که واسه مهسا
.
.
.
آره به نکته خوبی اشاره کردی شکلکو میگم

آره دیگه نیاز به کار داره ولی یه نمک استعداد داره
موقعی که فکر میکنه شایدم
بهتره ها
اینم خوب اومدی من شدتشم اومدم البته کمه ولی خوب...

سارا... شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 23:49

مرسی گلنوش جون من خوبم
شما خوبید؟
عباس اقا خوبند؟...


والا عباس آقا دیگه از ترم دو رفته مونده خاطرات شیرینش
میبینی که چقدر به نیکی ازش یاد میکنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد