بیا تو , دم در بده
بیا تو , دم در بده

بیا تو , دم در بده

رهایت من نخواهم کرد(شعر هایی که دوست دارم )

  تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید 

  ترا در بیکران دنیای تنهایان 

  رهایت من نخواهم کرد  

توضیح نوشت:این قسمتی از شعر سهراب سپهریه 

( که زیبا بنده ام را دوست میدارم)

 اگه دوست داشتین بخونینش کلش تو ادامه مطلب هست...

که زیبا بنده ام را دوست میدارم

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان

رهایت من نخواهم کرد

رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود

تو غیر از من چه میجویی؟

تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟

تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم

تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن

که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم

طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت

که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که

وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد

تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم

که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت

وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم

مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟

هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تورا از درگهم راندم؟

که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!

آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را

این منم پروردگار مهربانت.خالقت. اینک صدایم کن مرا. با قطره ی اشکی

به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم

لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم

غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟

بگو جز من کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن. بدان آغوش من باز است

قسم بر عاشقان پاک با ایمان

قسم بر اسبهای خسته در میدان

تو را در بهترین اوقات آوردم

قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من

قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور

قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد

برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو

تمام گامهای مانده اش با من

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان. رهایت من نخواهم کرد

نظرات 9 + ارسال نظر
فرزانه شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 14:05

شوهرجان شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 15:00 http://pws.blogsky.com

وای که من چقدر این شعر رو دوست دارم.
مرسی از حسن انتخابت...
اصلن کار بچه کامپیوتریا همه جوره درسته!!!

[دو سه تا آیکن!]

خواهش آره خیلی قشنگه
دم همه ی بچه های کامپیوتر از نوع نرم افزارش .... گــــــــــــــــــــــــــــرم

شوهرجان شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 16:37 http://pws.blogsky.com

رهایت من نخواهم کرد
تو بگشا گوش دل "شوهرجان" با تو میگوید :

می دانی چند وقته به وبم نیومدی؟!!!

ای بابا چقدر زود دیر میشود من که ۳۰ فروردین اومدم امروز ۲ اردیبهشته بذار تفریق کنم....

سارا... شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 20:31

برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو

تمام گامهای مانده اش با من


خیلی قشنگه خیلی این شعر دوست دارم
ممنون.

آخی چه قشنگ یک قدم با تو تمــــــــــــــــــــــام گامهای مانده اش با من
آره خیلی قشنگه
حواهش میکنم

farzane شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 22:42 http://eshghmamnoe-f18.mihanblog.com

سلام گلنوش جان من یه فرزانه دیگم میخوام بهت بگم که وبلاگت محشره خیلی خوشم اومده ازش لینکت میکنم فدات

سلام فرزانه جون
مرسی عزیزم چشات محشر میبینه
منم تورو لینک کردم

farzane شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 23:17

گلنوش جون واقعا شعره محشری بود با گریه خوندمش واقعا شنیدن چنین شعری تو این حاله بد من واسم معجزه کرد آروم آروم شدم خدا تورو وسیله کرد برا آرامشه من ایشالله به هر چی میخوای برسی فدات با عرض پوزش آیا اجازه دارم این شعرو تو وبلاگم کپی کنم یانه خواستم اول یه اجازه بگیرم سرخود انجام ندم خوشحال میشم به وبو سر بزنی

چقدر خوب که حالت رو بهتر کرد کار خداست دیگه و چقدر بد که حالت خوب نبوده
ایشالا زودتر روحیت خوب خوب خوب بشه به هرچی که میخوای برسی
بله خواهش میکنم شعر سهراب سپهریه مال من که نیست راحت باش
الان اومدم

گلی شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 23:21 http://www.onlypictures.blogsky.com


.
.
.
.
هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی روزگار....
.
.
.
بی سر انگشت من گل بی حالتی
رازی از من نپرس تو که بی طاقتی
تا که دریا منم پر ماه و پری
ماهی تشنه را به کجا میبری
خواندمت آمدی تا تماشا کنی
می گریزی ز من که چه پیدا کنی
درد خود جوش را هر دوایی ز من
ساز خاموش را هر نوایی ز من
آشتی کن مرو٬هر سلامی منم
اول و واسط و والسلامی منم
هیچ کس مثل من به تو فرصت نداد
آه این قصه را زود بردی زیاد
نقش جان نقاشی٬در تو رقصانم هر کجا باشی
این عشق٬هستی هستیست از گلستان تا هر گل کاشی
وقتی گم شدی در مه به که بخشیدی عمر بی برگشت
از من سال ها دوری عاقبت روزی بازخواهی گشت...
باز خواهی گشت....
.
.
.
.
فقط خواستم ببینم این کار چه حسی داره
البته همه شو خودم نوشتما ...از حفظ....حالا اگر بیای بگی نخوندم...من که حوصله ندارم این چیزای طولانی رو بخونم خودت می دونی که دیگه با هم نسبتی نخواهیم داشت چون انگشتام درد گرفت تا نوشتم....
.
.
.
برای این که مطمئن بشم خوندی باید قرابت معنایی های این ترانه و اون شعر رو پیدا کنی....
.
.
.
چه حس خوبیه آدم یه جایی رو داشته باشه که بره همه رو اذیت کنه...
خانومه من واقعا متشکرم که وبلاگ زدی...
(گفتم خانومه چون ممکنه همین لحظه ای که داری اینو می خونی هم دیگه هیچ نسبتی با هم نداشته باشیم...)


.
.
.
ای زندگـــــــــــــــــــــی
.
.
.
وقتی گم شدی در مه به که بخشیدی عمر بی برگشت
از من سال ها دوری عاقبت روزی بازخواهی گشت...
باز خواهی گشت....
آخی خیلی قشنگ بود رفتم تو حس کجـــــــــــــایی
.
.
.
دیدی خوندمش خواهرزاده چه شعرایی حفظیا باید با مادربزرگت یه کنگره بذاریم
الان خوشحالی همین که خواهرزادم خوشحاله منم خوشحالم
ای بابا حداقل تو یه نظر یه بار منو حرص بده۱۰ خط مینویسه ۲۰ بار میگه دیگه خالم نیستی
باشه باشه دیگه خالت نیستم دلت خنک شد دیگه خاله نداری بهش بگی دیگه خالم نیستی

هانیه دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 ساعت 10:14

من اومدم....
گوسفندی چیزی جلو بام قربونی کن....
وبلاگتم مث خودت نازه...
بوس بوس


سلااااااااااااااام هانیه جونم خوش اومدی زودتر خبر میدادی با دسته گل بیایم استقبال
بابا خجالت نده چشات ناز میبینه از رو دوستم درستش کردم
ماچ به قول دوستم این به غیر از سوت در مواردی به جای بوس میشه استفاده شه من اینجا به جای بوس استفاده کردم

سلام وبلاگ جالبی داری...مهم اینه که من خوشم اومد اگه با تبادل لینک موافق بودی خبر کن...تا یادم نرفته من این عکس رو برداشتم بدون اجازه ببخشید

سلام
ممنون
خواهش میکنم اشکال نداره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد