ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
یادمه بچه که بودم بابام میخواست اذیتم کنه از بارفیکس آویزونم میکرد بعد ولم میکرد
منم نه میتونستم خودمو نگه دارم نه جرات داشتم دستمو ول کنم
بساطی بود قرمز میشدم مثل لبو التماس توروخدا منو بگیرید
یه مدت بعد با چهارچوب خودمو نگه میداشتم یا میپریدم پایین
شمام اگه خاطره ای یادتونه دوست داشتین بگین
منم این خاطره رو دارم...تازه من به بارفیکسم تاب وصل میکردم....رو تاب یه کارایی میکردم......
آره منم وصل میکردم...
نه نه من از اون کارا نمیکردم