بیا تو , دم در بده
بیا تو , دم در بده

بیا تو , دم در بده

بچه که بودیم... (متفرقه)

بچه بودیم از آسمون بارون میومد
بزرگ شده ایم از چشمامون می یاد!!
بچه بودیم همه چشمای خیسمون رو میدیدن
بزرگ شدیم هیچکی نمیبینه
بچه بودیم تو جمع گریه می کردیم
بزرگ شدیم تو خلوت
بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست
بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه
بچه بودیم اگه دلمون می شکست با یه آبنبات دلمونو بدست می آوردن
بزرگ که شدیم وقتی دلمون رو شکستن با هیچ چیز دیگه نمیشه درستش کرد 
فقط جای شکستگیش روی دل میمونه با هیچ آبنباتی درست نمیشه
بچه بودیم همه رو ۱۰ تا دوست داشتیم
بزرگ که شدیم بعضیها رو هیچی بعضیهارو کم و بعضیها رو بی نهایت دوست داریم
بچه که بودیم قضاوت نمی کردیم و همه یکسان بودن
بزرگ که شدیم قضاوتهای درست و غلط باعث شد که اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه
کاش هنوزم همه رو به اندازه همون۱۰ تای بچگی دوست داشتیم
بچه که بودیم اگه با کسی دعوا میکردیم ۱ ساعت بعد از یادمون میرفت
بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سالها تو یادمون مونده و آشتی نمی کنیم
بچه که بودیم حتی فکر شکستن دل کسی رو هم نمیکردیم
بزرگ که شدیم خیلی راحت دلها رو میشکنیمو از کنارش رد میشیم
بچه که بودیم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم می شدیم
بزرگ که شدیم حتی ۱۰۰ تا کلاف نخم سرگرممون نمیکنه
بچه که بودیم انسانها رو به خاطر انسان بودنشون میخواستیم ونه پول و…
بزرگ شدیم به همه چیز نگاه میکنیم بجز انسان بودن
بچه که بودیم بزرگترین آرزومون داشتن کوچکترین چیز بود
بزرگ که شدیم کوچکترین آرزومون داشتن بزرگترین چیزه
بچه که بودیم آرزومون بزرگ شدن بود
بزرگ که شدیم حسرت برگشتن به بچگی رو داریم
بچه که بودیم تو بازیهامون همش ادای بزرگ ترها رو در می آوردیم
بزرگ که شدیم همش تو خیالمون بر میگردیم به بچگی
بچه که بودیم دل درد ها را به هزار ناله می گفتیم همه می فهمیدند
بزرگ شده ایم درد دل را به صد زبان به کسی می گوییم …هیچ کس نمی فهمد
بچه که بودیم بچه بودیم
بزرگ که شدیم ، بزرگ که نشدیم هیچ ، دیگه همون بچه هم نیستیم
کوچک که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم
اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم . . .


نظرات 4 + ارسال نظر
شوهرجان جمعه 17 آذر 1391 ساعت 01:43 http://pws.blogsky.com

چقدر تم وبلاگت قشنگه. با روحیه من که سازگاره. به مطالب وبت هم میاد. پس مبارکه!

ممنون
خودمم دوسش دارم ساده ولی قشنگ

شوهرجان یکشنبه 19 آذر 1391 ساعت 10:38 http://pws.blogsky.com

خــدایـــــــــــــــــــ ــــــــا . . . ایــنــکه مــیــگن از رگــ ِ گــردن نــزدیــکــتــری و ایــن حرفــا در ســطحــ ِ فهم و درکــ ِ مــن نــیــــســت یه دیــقــه بــیــا پائــیــن بــــغـــلــــم کن.... دلتنگم!

آخی
مرسی قشنگ بود

شوهرجان یکشنبه 19 آذر 1391 ساعت 10:49 http://pws.blogsky.com

دل من حوصله کن، داد زدن ممنوع است
کم بکن این گله، فریـاد زدن ممنوع است
بیـن این قـوم که هـر کـار ثوابی‌ست کباب
دل دلسوختـه را باد زدن ممنـوع است
تیشه بر ریشه فرهـاد زدن شیـرین اسـت
حـرفی از پیشه فرهـاد زدن ممنـوع است
بیـن ایـن قـــوم که از باکـرگی تـرشیـدند
حرفی از حجــله و دامـاد زدن ممنوع اسـت
شادی از منظــر این قوم گناهی‌ست بزرگ
بـزن آهنگ، ولی شـــاد زدن ممنوع است

راستی بزرگ شدی، دلتنگی هم ممنوع است!

ممنون

شوهرجان دوشنبه 20 آذر 1391 ساعت 01:59 http://pws.blogsky.com

این روزهــا اول ِ راه ، هـَمه هـمـراهـند . . . . این روزهــا ، باید به دنبال ِ همراه ِ “ آخر ” گشت . . . !

اگه احتمالن یه همراه مسافر، بین راهی ، تو سری خور خواستی ، روی من حساب نکن. به کس دیگه ای قول دادم!!!


دیگه نه سر میزنید و نه نه از خاطرات brt می نویسید... در کل خوبید؟!

اولا ممنون به خاطر متنها

دوما منم با این بی آرتی شناخته شدمااااااااااا
ممنون خوبیم دیگه کمتر وقت میشه سر بزنم کلا تو راه رفت و آمدم با بی آ تی اتفاقا چند تا خاطره از دستم در رفته وقت بشه مینویسم
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد