بیا تو , دم در بده
بیا تو , دم در بده

بیا تو , دم در بده

عمومی (خاطراتی)

18 دی اولین امتحان بود و میدونید که اولین امتحانام همیشه عمومیه

نصف شب که من داشتم از معده درد میمردم دیگه به زور رفتم سر جلسه

البته قرص خوردم  تا رسیدم دانشگاه یه کم بهتر شدم خداروشکر

امتحان تاریخ تحلیلی صدر اسلام 

واقعا نمیدونم هدف اینهمه خوندن و فراموشی چیه

من همه ی عمومیامو حتی 20 میشم ولی دریغ از اینکه یک کلمش یادم بمونه 

 حتی یک ساعت بعد از امتحان  

خلاصه رفتیم نشستیم سر جلسه صندلی هاهم شماره داشت 

یه ذره که از امتحان گذشت دیدم یکی از بچه ها جاش کنار من بوده

رفته ته نشسته.... چشمتون روز بد نبینه اومدن کنار من همانا و صدای پچ پچ همان

خانوم هندزفری تو گوشش بود داشت سوالا رو میخوند که بهش جواب بدن بنویسه

کلا فکر کنم تو کل امتحان هم درگیر خوندن سوالا بود ما که کتاب رو خوندیم

 بهمون بگن پیدا کن باید فکر کنیم، دیگه چه برسه یه نفر که اصلا ندونه چی به چیه

هی اینم اون وسطا به طرف فحش میداد

اونوقت من میگم باید صندلی رو کرد تو حلق بعضیا شما بگین نه

یعنی گند زد به تمرکز ما 

مراقب رو نگاه کردم ببینم اصلا نمیفهمه دیدم نه کلا تو باغ نیست....

خلاصه این تا آخر امتحان مشغول بود تازه به من اشاره میکنه میگه جای خالی هارو بهم بگو

اینم از بساط امتحانای ما 

نظرات 6 + ارسال نظر
30MA چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 21:14

سلام گلنوشی من
خسته نباشی عسل
واقعا اینجور تقلبها زیاد شده ها!!!!
چندتا از دوستان من از اساتید نابغه تقلب هستن و جدیدترین و بروزترین متدهای تقلب رو ارائه میکنن
نمونش همین بود که گفتی
اون یکی دیگه برگه سوالات رو میبینه کف دستش یادداشت میکنه میره wc زنگ میزنه جواب میگیره!!! حالا چطوری من خودمم موندم
یکی از صمیمی ترینهام تخصصش تو جاساز برگه های ریزه
یکی دیگه از دوستام دبیرستان قسمت زیر مانتوش تقلب نوشته بود مانتوش رو از تنش درآوردن گذاشتن لای پروندش به مامیش زنگ زدن براش یه مانتو بیاره
هه بذار یه خاطره از دوستان خوابگاهیم بگم:
دیروز یکی از بچه ها میگفت دانشگاهی که توش درس میخوند یکی از پسرای هیکل کلاس کف دستش تقلب مینویسه. استادشون هم که خیلی ریزه میزه بوده تقلب رو میبینه دست پسر رو میگیره(فقط صحنه فیل و فنجون رو تصور کن) با خودش میکشونه ببره انتشارات از دستش کپی بگیره ضمیمه پروندش کنه
یعنی تو اوج اضطراب امتحانی که بودم اتاق از صدای قهقهه و از "خنده لول رفتن" بچه ها پکیده شد
دعا میکنم با آسودگی تمام و خیال راحت با قبولی صد در صد امتحاناتت تموم بشه
دوستت دارم
دلت گرم
خاطرت هم جمع


سلام سیما جون جونیم
سلامت باشی پشمک



خیلی بامزه گفتی مانتوشو گذاشتن لای پرونده ش =))
=))
وایییییییییییییییییی سیما یه وبلاگ بزن اینا رو توش بنویس به جان خودم
دارم از خنده میمیرم
چقدر به پرونده اهمیت میدن خوبه دانشگاه ما چیزی رو نمیذارن تو پرونده
وگرنه هندز فری رو با گوشش میذاشتن لای پرونده ش
از دستش کپی بگیره ؟؟؟!!!
واییییییییییی مرسی مرسی مرسی سیما جونم منم واست آرزوی موفقیت دارم
ازت ممنونم به خاطر نظرات پر انرژیت
منم خیلی دوست دارم
دلت شاد
خاطراتت شیرین

دست؟ کپی؟ فیل؟ فنجون ؟

فرزانه چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 23:10 http://eshghmamnoe-f2.blogfa.com


moafagh bashin vaghean....mam daste kami az shoma nadarim


مرسی مرسی همچنین

hamidmilano جمعه 22 دی 1391 ساعت 01:17 http://www.lebasfa.com

کلا به نظر من روشهای سنتی هنوزم حرف ندارن...من یه رفیق داشتم دیگه روی منم کم کرده بود و تقریبا همه درسا رو با تقلب اومد بالا حتی یه درسی مثل رسم فنی !!!!!!!!!!!!

که البته خودم بهش رسوندم

اونم با روش ورقه عوض کردن. یه ساعت و نیم واسه خودم کشیدم و نیم ساعت آخرو سرعتی واسش کشیدم. پسر یعنی منو 200 تا ماچ کرد.آخر امتحان بدنم کامل خالی کرده بود انگار یه ساعت وزنه زدم...

خلاصه هیچی جای این روشهای امتحان پس داده رو نمیگیره.این روشهای جدید سرکاریه.به درد نمیخوره.

ضمنا گلنوش خانوم من اینطوریم دیگه؟فقط میام اینجا واسه.... باشه دارم برات..!!

روش های سنتی ، روش های مدرن
والا من که زیاد اهل این کارا نیستم تابلو میکنم
آره برگه عوض کردن تو دانشگاه جواب میده چون استادا زیاد اسما رو هم نمیدونن

حالا خوب کشیدین؟ چند شد طفلکی

اون خودش که نمره نمیگیره هیچی پدر مارو هم در آورد
چطوری خودتون گفتین بدم میاد از اونا یی که لینک نمیکنن ...
دارین برام ؟؟؟!!!

شوهرجان چهارشنبه 27 دی 1391 ساعت 00:51 http://pws.blogsky.com

از دل نوشته هایم ساده نَگذر؛

به یاد داشته باش؛

این «دل نوشته» ها را؛

یک «دل»، نوشته ...!


***

از امتحانات چه خبرا ؟!

امتحاناتم بالاخره تموم شد

شوهرجان دوشنبه 2 بهمن 1391 ساعت 19:45 http://pws.blogsky.com

ولی من روشهای سنتی تقلب رو بیشتر دوست دارم. مثلا همون که یکی دیگه به جای شما می رفت سر جلسه!
باور کنید اینقدر تابلو نبود...


اینقدر تابلو نبود؟؟؟؟!!!
یکی به جای یکی دیگه بره که خیلی تابلوئه مگه اینکه دو قلو باشن اونم با هم امتحان نداشته باشن

فرزانه ی یونی!! شنبه 7 بهمن 1391 ساعت 23:28

my Godddddddd

خانوم مگه شما انتخاب واحد نداری نیم ساعت دیگه
اینجا چیکار میکنی

.
.
.
میبینی فرزانه یه همچین مراقبایی داریم تو دانشگاه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد