بیا تو , دم در بده
بیا تو , دم در بده

بیا تو , دم در بده

خاطرات خوابگاهی (خاطراتی)

یه نفس راحــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت*#:-S whew!

امروز یه امتحان داشتیم با 2 تا تحویل پروژه 

که یکی از تحویل پروژه ها در حد لالیگا استرس آور بود*:-S worried

پروژه ی مهندسی نرم افزار بود، استاد گروه گروه صدا میکرد تو اتاق کنفرانس و تک تک سوال میپرسید و به خاطر تجربه ی عظیمش با یه نگاه کل سوتی های پروژ ه رو درمیاورد *8-| rolling eyes*:| straight face

یعنی هر گروهی میومد بیرون قیافه ها داغون ناراحت ما هم گروه آخر بودیم ...........*:(( crying

خلاصه بگذریم ولی الان همه چیز خاطره شد . به خاطر فشار کاری زیاد مجبور شدیم یکشنبه بمونیم خوابگاه. یه تجربه  ی جدید، سخت و در عین حال شیرین خاطره ساز*8-> day dreaming

اولش که به 3 نفر بیشتر مجوز ندادن 2تامون قاچاقی رفتیم تو 

بچه های خوابگاه کلی مرام و معرفت گذاشتن شام مهمونمون کردن اونم کجا تو محوطه ی خوابگاه نشستیم خیلی با صفا بود*>:D< big hug

دوچرخه کرایه کردیم کلی دور زدیم *:D big grin(چیه مگه اونایی که پروژه دارن دل ندارن؟!! همش 10 دقیقه دور زدیم )

من رکورد شکنی بزرگی کردم شب نخوابیدم و تا 4.30 صبح بیدار بودم*B-) cool ( البته منو نمیشناسین، یعنی یکی از هیجانات بچه ها این بود قیافه ی منو اون شب ببینن *:| straight faceولی خب یکی مونده به آخرین نفری بودم که خوابیدم*:> smug*:D big grin )

خلاصه اینکه با اینکه سخت بود ولی خداروشکر گذشت ، خاطراتش ماندگار شد *8-> day dreaming

ولی خدا منو شناخته کمکم کرد تهران قبول شم، چون خوابگاه زندگی کردن واسه من یکی خیلی سخته ، با اینکه با 4 تا دوستام بودم ولی فضاش واسم خیلی سنگین بود  

نظرات 4 + ارسال نظر
فرزانه پنج‌شنبه 2 خرداد 1392 ساعت 12:43


خخخخخخدا قققققققووووووووووت
به ایدتون افتخار می کنم!!

:دی
شما خدا قوت تر تر
واقعا داشتی ایده رو
یع نی ما تو همون یه شب از 20 تا کلاس رسیدیم به 72 تا کلاس
سوتی هامونم بعد از پرینت با غلط گیر درست کردیم فکر کن
یعنی اصن یه وضعی


خانوم شما مگه امتحان هوش نداری اینجا چیکار میکنی !!

هانیه پنج‌شنبه 2 خرداد 1392 ساعت 13:16

یاد باد آن روزگاران یاد باد!!!
تعریف از خود نباشه آخرین نفر من بودم

یاد باد
الهیییییییییییییییی راست میگه منم شاهدم :دی

مهسا یکشنبه 12 خرداد 1392 ساعت 21:00

اااا عکس بچه هام
اولین نفرم من بودم
اونقدری که من اون شب خوابیدم تو کل عمرم بی سابقه بوده!!


آره بچه ی زهرا هم هست بچه ی من کو پس
آره یک شب از اون یه سالی که تو جواب اونیکی نظرت دادم

حدیث جمعه 17 خرداد 1392 ساعت 15:52

بابا لپ تاپ
بابا سونی
بابا وایو
بابا پولدار
هر چند رییس وایو نداشته باشه من داشته باشم؟؟؟؟؟
ولی رکوردت اونم برای یه رییس واقعا سنگین بوده
باریک
به امید موفقیت روز افزون شما
مثلا هک بلاگ اسکای جدید و تبدیلش به بلاگ اسکای قدیم با لایک نظرات

بابا مال من نیست
بابا من وایو ندارم
بابا من پولدار نیستم
والا (سوت) شوخی میکنم انشاء الله وایو هم میخری حالا با اون کامی جدیده کار کن حال کن تا بعد
میبینی واقعا چه رئیس از خودگذشته ایم (سوت)
همچنین
آمین یا رب العالمین (سوت)
آقا ما پیشرفت نخوایم باید چه کسی رو ببینیم :|

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد