بیا تو , دم در بده
بیا تو , دم در بده

بیا تو , دم در بده

تجریش

سه شنبه 30 اردیبهشت 93

دوباره خریدای مهسا یه بهونه خوب شد واسه یه روز خاطره انگیز دیگه 

بازم من و مهسا و زهرا و تجریش



 


 
بازم جمله ی معروف فروشنده:
 " بذارید من براتون یه مخلوط بزنم شما تا صبحم انتخاب نمی کنید " 

بعد از  کش دار شدن انتخاب ما بین اینهمه ترشک




بازم جایگشت استفاده از 3 تا هندزفری توی راه برگشت 

بدون توجه به اینکه مردم الان دارن راجع به ما چی فکر می کنن 

و یه روز پر خاطره دیگه 

(موبایل منم داره عکس میگیره یادش گرامی )



پاورقی: بذارید بگم جایگشت استفاده از 3 تا هندزفری دقیقا چیه تا به عمق قضیه پی ببرید 

هر نفر یک گوش هندزفریشو می ده به این دوستش و گوش دیگه شو می ده به اونیکی 

و همزمان سه نفر باید آهنگ پخش کنن

اینجاست که هر نفر توی هر گوشش داره یه آهنگ پخش میشه

تلاش کنید آهنگای روی مخ پخش کنید که خیلی مزه بده 

اگر سعی بشه از 2 گوش آهنگ های کشورهای دوست و همسایه پخش بشه 

 دیگه رسما طرفو نابود کردین 


نظرات 3 + ارسال نظر
مهسا چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 ساعت 10:28

ولی این آخرین تجریش نبوداااا باید از فردا هر روز بریم واسه دمپایی مریم، من که نمیتونم تنها برم گم میشم
ولی اگه 1% توانایی یادگیری و استفاده از تجربیات و... داشته باشیم دیروز آخرین میکسمون بود! وگرنه که میکس هم ادامه داره
باید تو خاطره مون به رگباری آلوچه خوردن زهرا هم اشاره میکردی چون اکوردینگ تو اور پرسونالیتی کلمه ی رگباری رو به زودی یادمون میره
راستی مریم از خریدام بسیاااااار استقبال کرد، خیالتون راحت و دستتون درد نکنه که همیشه دیکتاتوربازیای منو تحمل می کنین

همشم که 38 ندارن ما میفتیم تو لوپ :|
حالا سیسمونی و کرم علوم اول دبستان و آیفون خواهرزادتم مونده
دارم میبینم اون روزی رو که 3 تایی با ذوق وایسادیم جلوی اون مغازههه:|
دفعه بعد فقط واسه تست میریم
شما که در حد تست آلوچه خوردین همشو آوردم خونه :|

راستشو بخوای مهسا همین الانم یادم رفته بود هرچی به خودم فشار آوردم کلمه ی دقیقش یادم بیاد که بنویسم یادم نیومد هرچی کلمه بلدوزری و توی این مایه ها بود اومد جز اونکه باید بیاد:|
آخیییییییییییییییییییییییی مبارکش باشههههههههههه
بگو ما تا خرید آیفون همراهیت می کنیم خیالش راحت
دیگه مجبوریم دیگه چی کار کینم
دیدیم می خوای مارو بپیچونی گفتیم مانعت بشیم

p.t چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 ساعت 17:09

سلااااااااااااااااااااااممممم رئیسسسسسسسس
خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی هم عالی...
انشاءالله این جمعتون همیشگی باشه و همیشه هم با هم خوش باشــــــــــــــــــــــــــــید

سلاااااااامممممممم معاونکمممممممممم
خیلی ممنووووووووووووووون همچنین جمع های دوستانه ی شما
انشاء الله که همین طور باشه

نگاه دوشنبه 5 خرداد 1393 ساعت 14:39

سلام رئیس
خوبین؟
این پستو رو گوشیم خوندم عکسش از نشد
الان میبینمش میگم همون بهتر که نشد...
آخ آخ آخ اونبار که اومدم شهرتون با اقای برادر رفتیم اونطرفا هم اتفاقا هی گفتیم بگیریم آلوچه و اینا...آخرم انقد که گشتیم و خندیدیم یادمون رفت اومدیم خونه تازه یادم افتاد انقد دلم سوخت
اینبار حتما باید بگیرم!
دلم خواست خب....

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااامممممممممممممم به به به نگاه جون خودمون تولد چندروزپیشاتون مبارککککککککککککککککککککککک
الهییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی من الان مدیون شدم
بعلهههههههههههه حتما بخرییییییییییییییییییییییید
بگید مخلوط بزنن برید تا هفته ها آلوچه بخورید
ببخشید دیگه من مدیون شدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد