بیا تو , دم در بده
بیا تو , دم در بده

بیا تو , دم در بده

طوفان

دوشنبه 12 خرداد 93

ساعت 5 بعد از ظهر

من و زهرا توی محوطه دانشگاه


 اومدیم حرکت کنیم به سمت خونه

یه دفعه تصمیم گرفتیم چند مین بشینیم و عکس های درکه رو ببینیم

نشستیم توی محوطه دانشگاه و عکسا رو دیدیم

کم کم اومدیم جمع کنیم که حرکت کنیم

یه دفعه آسمون قرمز قرمز شد و یه باد شدید شروع کرد به وزیدن 

شروع کردیم به جمع کردن وسایل و حرکت کردن 

نزدیکمون یه درخت شکست

ما هم اصلا واینسادیم عکس و فیلم بگیریم و سریع رفتیم توی نگهبانی 

دیگه چند نفری هم اونجا بودن 

و رئیس حراستم به یکی از نگهبانها گفت 2 تا درخت شکسته 

 و برو چک کن دانشجویی توی محوطه نباشه 

یه مدت وایسادیم و دیگه سریع تاکسی سوار شدیم و بعدشم اتوبوس های راه آهن تجریش

توی خیابون ولیعصر چندتا درخت شکسته بود و مسیر رو بسته بود

یه درخت هم شکسته بود و افتاده بود روی یه ماشین

خلاصه این که داشتم به زهرا می گفتم اگر قرار به مردنمون باشه

 اون نخ های تزئینات توی میدونا هم شده باد میبره میاد میپیچه دور گردنمون خفه می شیم

و اونجا بود من فهمیدم دوستم چقد خوشحال میشه من خفه شم

چون کلی خندید ....

خلاصه نمردیم وگرنه کلی فیلم خوب توی گوشیمون بود

حتی نگهبانی دانشگاه هم کلی فیلم جذاب از ما داشت که می تونست به نمایش بذاره 

نظرات 4 + ارسال نظر
صبا. سه‌شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 19:11

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

ریحون چهارشنبه 14 خرداد 1393 ساعت 13:05

ای داد بیداددد...

مهسا چهارشنبه 14 خرداد 1393 ساعت 14:16

پابوها! بدون من میرین یونی اینجوری میشه دیگه

خیلی جات خالی بود
اگه بودی فیلممون به جای دو نفر ... سه نفر ... بود

هانیه چهارشنبه 14 خرداد 1393 ساعت 20:20

تو دانشگاه چیکار می کردین شماهااااااااا؟ من شانس آوردم در رفتم

هیچی دیگه من نیم ساعت وایسادم تا زهرا از آزمایشگاه بیاد یه ربعم عکس نیگا کردیم اومدیم بریم اینجوری شد
آره خوب شد رفتی واقعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد