بیا تو , دم در بده
بیا تو , دم در بده

بیا تو , دم در بده

بی آر تی

دیروز داشتم میرفتم دانشگاه برای کارای پروژه پایانیم

چند وقتی بود تابستون همش خونه بودم

این اواخر دوباره بی آر تی سوار شدم با خاطراتش

من چون توی یکی از خطا ایستگاه های زیادی تو بی آر تی هستم معمولا میرم جلو وایمیسم

دیروزم رفته بودم جلو ...


 

یهو دیدم یکی داره منو از پائین هل میده نزدیک بود از شیشه جلو بزنم بیرون

اصن یهو اومد سکته زدم

بهش پیشنهاد دادم بره تونل وحشت 

خلاصه یه بچه بود که می خواست بره بشینه روی اون بخش کامپیوتر بی آر تی

بچه های امروز بچه نیستن! بعضیاشون هیولان 

مامانش اومد بغلش کنه بذارتش اون بالا یهو دید زیپ کیفش بازه

دیگه داد زد که آقای راننده درو باز نکن دزد توی بی آر تیه

بعد مردمم میگفتن شاید پیاده شده

بعد من میشنیدم که راننده میگفت نه هنوز هست

یعنی کامل میشناسنشون

این راننده هه از اون خوبا بود که به آسفالت خراب میرسید سرعتشو کم می کرد

کلا خیلی صبور بود

به حرف این خانومه هم گوش داد و در  رو نزد بقیه هم جیغ که ما میخوایم پیاده شیم

هی اینم میگفت چشم چشم باز میکنم

خلاصه خانومه رفت دم در کیف دم دریا رو بگرده

گویا دزده چادر سرش بوده کیفشو باز میکنه چیزی تو کیفش نبوده 

اما از زیر چادر کیفرو میندازه و بعد به خانومه میگن یه کیف اینجا افتاده

خانومه میگف چیزی توش نبود کل مدارکم توش بود که ناراحت بودم

بعد تعریف می کرد میگفت یه بار دیگه هم دقیقا این اتفاق واسم افتاد همین کارارو انجام دادم

اونبار دزده 3 تا کیف انداخته بوده زمین :|

بعد دخترشم بامزه میگفت دفعه پیش من کلی گریه کردم

دیگه ایندفه مث شیر وایساده بود پیش من

خلاصه خانومه به راننده گفت آقا دوربیناتون تصویر اینا رو ضبط نمیکنه؟

اونم گف نه فقط تصویر نشون میده

گف من الان همشونو میشناسم میخوای با انگشت نشون بدم

یه گروه 3 تایی هستن

یه تک نفری هست

همشونم چادر می پوشن

خانومه میگفت یه کاری بکن خب

راننده هم می گفت چیکار کنم بگم خانوم تو دزدی سوار نشو

خلاصه واسه خودشون دکن باز کردن

دیگه تا آخر راهم خانومه هی داشت از دزدی میگفت

تا من پیاده شدم یه نفس راحت کشیدم

رفتم دیدم توی ایسگاه بعدیم که من میخوام سوار شم وایساده باز داره تعریف می کنه :|

مغزم سوراخ شد


.............................................................................

پریروز رفتم پیش استادمون پروژمو نشون بدم

بعد نگاه کرد و اینا

بعد گفت حالا با حجمش چیکار کنیم زیاده؟

اول گفت برام میل کن

بعد گفت من که نمیتونم 200 صفحه ازش کم کنم

آخرش گفت برای احترام به جنگل و طبیعت پروژه تو دو رو پرینت و صحافی کن

میگه به همه التماس میکنیم پروژه بیارید حداقل 60 صفحه باشه نمیارن

مال شما اندازه کار دو نفر هست کاملا

450 صفحه ساده که این حرفا رو نداره

ولی خداییش خیلی خسته شدم خیلی 

و حتی یک سوم خسته شدنمم کسی قدر ندونست!! 

حتی ...

عوضش دادم یه نسخه واسه خودمم صحافی کنن که قدر تلاشای خودمو دونسته باشم


حالا دیروز رفتم پرینت و صحافی

مسئول بخش پرینت میگه چرا اینقد زیاده

گفتم خب مطلب زیاد بود دیگه

استادم گفتن دو رو بزنم

بعد گفت بابا رو سی دی بگیرن بره دیگه

چون مطالب فصلو باید دو رو میزدم و عنوانا و بقیه رو یه رو

کارم خیلی قاطی شد و باید میرفتم نمازخونه کلشو مرتب می کردم


بعدش رفتم بدم صحافی

میگه چرا اینقد زیاده

بعد من گفتم تازه استاد گفتن دو رو بزنم

بعد فکر کرد میگم استاد گفته

گفت هرچی استاد بگه تو باید گوش بدی

بعد میگه کامله؟

میگم بعله

بعد تهشو آورده میگه چرا Abstract نداره 

میگم اشکال نداره من لیسانسم

چکیده انگلیسی نمی خواد

تو دلم گفتم استاد انقد دقیق بررسی نکرد

که شما بررسی کردین!!

علاوه بر استاد به گیر شمام باید جواب بدم من؟؟!!



 



نظرات 5 + ارسال نظر
مهسا چهارشنبه 2 مهر 1393 ساعت 12:47

عزیـــــــــــزم اشک شوق تو چشمم جمع شده، برای بار 100م مبارکه مامان
واسه خودتم پرینت گرفتی؟؟ خو به طبیعت احترام بذار دیگه رو سی دی بسه دیگه
در مورد دزدی هم ببین اگه توام بچه داشتی تو اتوبوس میفهمیدی کیفتو زدن و میتونستی پیداش کنی

مرسی ماماااااااااااااااااااانننننننن ازت یه عالمه اول پایان نامم به خاطر زحمات بزرگ کردنم تشکر کردم
انشاء الله مال شما و زهرا
زهرام همینو گفت گفتم مال دانشگاهو میدن بعدا گاوا بخورن باز من اینو واسه خودم نگه میدارم گفت خب انموقع که خواستن بدن به گاوا میومدی اینو میبردی
فک کن گاوه به جای مووووووووو میگه نوووووووووووووووووو

میبینی مامان
البته بگم مال خانومه رو خیلی حرفه ای در حال رد شدن زده ببین چقد حرفه این.... بعد درش باز بود
در کیف من بسته بود و تا زمانی که نیاز به کیف پولم نداشتم نمیفهمیدم
البته راستشو بخوای بازم بود احتمالا فک میکردم خودم باز گذاشتم حافظه نیست که
تازه بعید میدونم من روم بشه داد بزنم بگم آقای راننده درو نزن تا من همه رو بگردم

ریحون پنج‌شنبه 3 مهر 1393 ساعت 18:06

واقعا چطوری میتونن دزدی کنن!!!
خسته نباشی گلنوش جووونم :*

اکثرا هم مردم توی کیف پولشون مدارک مهم دارن و علاوه بر پولی که از دست میره کلی باید واسه مدارکش.ن دوندگی و هزینه کنن

مرسی عزیز دلممممممممممممممممممممممممم
سلامت باشیییییییییییییی

حدیث شنبه 5 مهر 1393 ساعت 20:39

سلام رییییییییییییییییییس
به سلامتی
ما شیرینی میخوایم یالا یالا
ریییییییییییییس
خسته نباشی

سلام حدیییییییییییییییییییییییییییث
سلامت باشیییییییییییییییییییییییییییییییی
انشاء الله دکترای شما
ما هنو شیرینی قبولی نخوردیم عاغا
سلامت باشی دوستممممممممم خیلی ممنون و مچکر

هانیه چهارشنبه 9 مهر 1393 ساعت 22:56

کاش به منم گیر میدادن! فک کن دادم صحافی کردن موضوع پروژم رو ننوشته بودم هیشکی نفهمید! خودمم بعد صحافی فهمیدم
داغون شدم اصن

وایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی راست میگی؟ یعنی یه دور صحافی کرد بعد فهمیدی؟
ای بابا الهیییییییییییییییییییی
اشکال نداره دیگه پیش میاد فدای سرت ...
منم کلی سوتی دارم توی پروژه ام

هانیه پنج‌شنبه 10 مهر 1393 ساعت 22:20

آره فک کن! مریم بود دید چقد حرص خوردم! البته همونجوری دادم به استاد گفت اشکل نداره! به خ ا... هم دادم نگفت مشکلی هست! ولی خو گند زدم دیگه

الهیییییییییییییییییییییییییییییییی
آره بابا اصن پایان نامه لیسانس مهم نیست دیدی که حتی فرمت خاصیم ندارن مال منم توش کلی اشکال داره احتمالا
فدای سرتتتتتتتتتتتتتتتتتت خسته نباشیییییییییییییییییییییی
ایشالا پایان نامه ارشدت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد